چطور اشتباهگیریهای مداوم میتونه اعتماد به نفس زبانآموز رو نابود کنه؟ تجربۀ یک کلاس واقعی

یکی از شاگردان نوجوانم هست که درس رو خوب میفهمه، اما موقع سؤال جواب دادن یهو سکوت میکنه.
کلاسش اینطوریه که با یه نفر دیگه همزمان سر کلاسه، و اونم نوجوانه. وقتی که میخواد سؤال جواب بده، استرس میگیره. من متوجه شدم که به خاطر اینه که اون یکی شاگرد، هی سعی میکنه که اصلاحش بکنه.
این برای من یه چالش بود، چون هم باید استرس این یکی رو کنترل میکردم، هم به اون یکی طوری که ناراحت نشه باید میگفتم که اصلاح نکنه.
سعی کردم از روش غیرمستقیم بگم. بارها و بارها وقتی که اون یکی میخواست بخونه، گفتم: «خوب، تو بخون، همینجوری برو جلو، من اصلاحت میکنم.»
و چندین بار اینو تکرار کردم که:
«من از عمد وقتی شما دارین میخونین، اصلاح نمیکنم، برای اینکه اینجوری استرس میگیرین و اعتماد به نفستون میاد پایین.»
و خب، بعد از چندین بار تکرار این جملات، اون یکی که اصلاح میکرد، کارشو کمتر کرد و اون یکی هم که استرس میگرفت، اعتماد به نفسش بالاتر رفت.
الان خیلی راحتتر سر کلاس میخونه.
و براشون چندین بار تکرار کردم که:
«هیچ اشکالی نداره اگر اشتباه کنید، هیچ اتفاقی نمیافته. اینجاییم که یاد بگیریم.»
(اینو همیشه میگم سر کلاسهام.)
و بعد از یه مدت، الان خیلی بهتر شده اون شاگردی که استرس میگرفت. حتی خودش فیدبک داد که:
«اعتماد به نفسم رفته بالاتر و دیگه نمیترسم از اشتباه کردن.»


دیدگاهتان را بنویسید