کلاس مختلط، بدون هماهنگی | تجربه واقعی و تحلیل آموزشی مدیریت کلاس پرچالش

کلاسشون مختلط شده، چون قبلاً تعدادشون کم بوده و نمیرسیده به تعداد لازم، برای همین بچهها رو با هم ترکیب کردن.
نمیدونم قبلاً توی بازیها یا کلاسها چطور بود، ولی این بچهها به زور کنار هم گذاشته شدن.
همین باعث شده که خیلی از اولیا درگیر باشن. اولیا دخترها مخصوصاً حساس هستن، بعضیها مذهبی هستن و توقعاتی دارن، و باعث میشه آرامش کلاس سختتر حفظ بشه.
از طرف دیگه، اولیا پسرها معمولاً کاری با ما ندارن، ولی بچهها گاهی خیلی پرانرژی و شلوغ هستن و کنترل کلاس سخت میشه.
میخواستم ببینم شما تجربهی مشابه داشتید؟ واقعاً این کلاس خیلی به من فشار آورده و نیاز دارم پیشنهادی یا نصیحتی داشته باشم که بتونه کمک کنه.
الان ترم این کلاس دو ساعته است، و ما فکر میکنیم شاید مشکل از طولانی بودن کلاس یا تعداد بچهها باشه.
من با سوپروایزر صحبت کردم و پیشنهاد دادم یه کلاس بزرگتر باشه، حدود ده نفر، تا بچهها راحتتر بشینن و نظم کلاس بهتر حفظ بشه.
فکر میکنم با این تغییر، مدیریت کلاس راحتتر میشه و بچهها بهتر میتونن فعالیتها رو دنبال کنن.
چیزی که دارم کمکم میفهمم…
گاهی فکر میکنی مشکل فقط یه ترکیب اشتباهه: چند تا دختر و پسر که به اجبار کنار هم قرار گرفتن.
ولی پشت اون ترکیب، کلی چیز دیگه هست:
نگاههای متفاوت خانوادهها، سطح انرژی نابرابر بچهها، حساسیتهای مذهبی یا فرهنگی، و البته، توقعهای نانوشتهای که هیچوقت دربارهش حرفی زده نمیشه.
من هنوز نمیدونم بهترین راه حل چیه.
اما یه چیزی رو میدونم: آروم نگهداشتن کلاسی که خودش ناآروم بسته شده، فقط با روشهای ساده آموزشی ممکن نیست.
گاهی باید بچهها رو دوباره بشناسی، فضا رو بازسازی کنی، و از نو اعتماد بسازی.
حرفزدن با مدیر یا سوپروایزر شاید راهیه برای بهتر شدن فضا.
شاید هم فقط کمکیه برای اینکه حس نکنیم تنها موندیم وسط یه کلاس شلوغ و نابرابر…
آیا شما تجربه کلاس مختلط داشتید؟ چالش اصلی شما چی بود؟ تجربهتون رو با ما در بخش کامنتها به اشتراک بگذارید 🌿


دیدگاهتان را بنویسید